و به تعبیر دیگر، شک نیست که مسأله طول عمر (بحث گذشته) و مسأله فلسفه وجود امام در زمان غیبت (بحث آینده) از سۆالاتى است که تنها متوجّه شیعه مىگردد.
امّا مسأله تأخیر ظهور او مطلبى است که همه معتقدان به ظهور آن مصلح جهانى باید به آن بیندیشند که چرا با آمادگى جهان، آن ظهور بزرگ به وقوع نمىپیوندد؟
او از نظر زندگى، یک زندگى طبیعى عینى خارجى دارد، منتها با عمرى طولانى؛ در میان مردم و در دل جامعهها رفت و آمد دارد و در نقاط مختلف زندگى مىکند و اگر استثنایى در زندگى او هست همین است که او از یک عمر طولانى برخوردار است؛ همین و بس
به هر حال، این سۆال یک پاسخ کوتاه دارد و یک پاسخ مشروح؛ پاسخ کوتاه آن این است که براى تحقّق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهان تنها وجود یک رهبر شایسته انقلابى کافى نیست بلکه آمادگى عمومى نیز لازم است؛ و هنوز متأسفانه دنیا آماده پذیرش چنان حکومتى نشده است و به محض آمادگى، قیام او قطعى است!
پاسخ مشروح: برنامه قیام مهدى(عج)، همانند برنامه قیام همه پیامبران الهى، از راه بهرهگیرى از وسائل و اسباب طبیعى انجام مىگیرد و هیچگاه اعجاز اساس آن را تشکیل نمىدهد؛ معجزات جنبه استثنایى دارند و در روند برنامههاى اصلاحى رهبر آسمانى- جز در موارد استثنائى- دخالت نخواهند داشت.
به همین دلیل، همه انبیا از سلاح روز، تربیت افراد لایق، مشورت هاى لازم، طرح نقشههاى مۆثّر، تاکتیک هاى نظامى حساب شده، و خلاصه، فراهم ساختن هرگونه امکان مادّى و معنوى براى پیشبرد هدفشان استفاده مىکردند و در انتظار این نمىنشستند که هر روز معجزهاى واقع شود. بنابراین، اجراى طرح حکومت حقّ و عدالت در سطح جهانى نیز باید با استفاده از وسایل مادّى و معنوى لازم- جز در موارد استثنائى- تحقّق پذیرد.
به تعبیر دیگر، مهدى(عج) آئین و مذهب جدیدى با خود نمىآورد بلکه او طرح هاى انقلابى اجرا نشده الهى را به مورد اجرا مىگذارد. رسالت او اجراى همه اصولى است که به ظلم و ستم و تبعیض، در سایه حکومت علم و ایمان پایان مىبخشد، و مسلّماً اجراى این طرح بدون آمادگى یا آمادگی ها ممکن نیست.
حدّاقل چند نوع آمادگى براى این کار لازم است که از جمله آنها، آمادگى پذیرش (آمادگى روانى) است:

مردم جهان باید بقدر کافى تلخى این وضع نابسامان و بىعدالتی ها را درک کنند.
مردم جهان باید نارسائى و ضعف قوانین بشرى را براى اجراى عدالت اجتماعى لمس کنند.
مردم جهان باید این حقیقت را بیابند که تنها در سایه اصول و پیوندهاى مادّى و ضمانت اجرایى موجود و مقرّرات خود ساخته انسانها مشکل جهان حل نمىشود؛ بلکه مشکلات هر روز متراکم تر و به گونه کلاف سردرگمى پیچیدهتر مىشود.
مردم جهان باید احساس کنند که بحران هاى کنونى زاییده نظامات کنونى است؛ و این نظامات از حلّ بحران ها سرانجام عاجزند.
مردم جهان باید درک کنند..... ( ر.ک : حکومت جهانى مهدى ع، ص: 210 به بعد)
پاسخ پرسش سوم : فایده وجود امام به هنگام غیبت:
زندگى امام مهدی(عج) در دوران غیبت یک زندگى خصوصى است نه یک زندگى اجتماعى درصورت یک پیشوا، با این حال حق داریم بپرسیم این ذخیره الهى چه اثر عمومى براى مردم مىتواند داشته باشد و چه نوع بهرهاى مردم مىتوانند از وجود او ببرند؟
مفهوم غائب بودن امام(علیه السلام) هرگز این نیست که وجود او در عصر غیبت یک وجود نامرئى و رۆیایى است که به یک وجود خیالى و پندارى شبیهتر از یک وجود عینى باشد.
بلکه، او از نظر زندگى، یک زندگى طبیعى عینى خارجى دارد، منتها با عمرى طولانى؛ در میان مردم و در دل جامعهها رفت و آمد دارد و در نقاط مختلف زندگى مىکند و اگر استثنایى در زندگى او هست همین است که او از یک عمر طولانى برخوردار است؛ همین و بس.
او به طور ناشناس در جامعه انسانى زندگى مىکند و نه به صورت «نامرئى»!
چنین زندگى ممکن است براى یک فرد عادى قابل توجیه باشد، امّا آیا براى یک رهبر- آن هم یک رهبر بزرگ الهى- قابل قبول است؟!
شاگردى که معلّم خود را نشناسد، بیمارى که به وجود طبیب و مطبّ او پى نبرد، تشنهاى که از چشمه آب بىخبر باشد- هر چند در نزدیکى او قرار داشته باشد- چه بهرهاى مىتوانند ببرند؟!
مهدى(عج) آئین و مذهب جدیدى با خود نمىآورد بلکه او طرح هاى انقلابى اجرا نشده الهى را به مورد اجرا مىگذارد. رسالت او اجراى همه اصولى است که به ظلم و ستم و تبعیض، در سایه حکومت علم و ایمان پایان مىبخشد، و مسلّماً اجراى این طرح بدون آمادگى یا آمادگی ها ممکن نیست
جالب اینکه: این سۆال تنها امروز براى ما مطرح نیست؛ از روایات اسلامى برمىآید که حتّى پیش از تولّد مهدى(عج) در عصر امامان پیشینش مطرح بوده و به هنگامى که آنها سخن از مهدى(عج) و طول غیبتش به میان مىآوردند، با چنین سۆال روبهرو مىشدند و با آغوش باز به آن پاسخ مىگفتند که نمونهاى از آنها را از نظر مىگذرانیم:
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در پاسخ این پرسش که چه فایدهاى وجود مهدى(عج) در عصر غیبتش دارد، فرمود:
«اى و الّذى بعثنى بالنبوّة انّهم ینتفعون به، و یستضیئون بنور ولایته فى غیبته کانتفاع النّاس بالشّمس و ان جلّلها السّحاب « بحار الأنوار، ج 52، ص 93.»؛ آرى سوگند به خدایى که مرا به نبوّت برگزیده، مردم از نور رهبرى او در دوران غیبتش بهره مىگیرند همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها!»
نور آفتاب مهمترین نقش را در دنیاى حیات و موجودات زنده دارد:
نور و حرارتى که از خورشید به هر سو پاشیده مىشود موجب: رشد و نمو موجودات زنده، تغذیه و تولید مثل آنها؛حسّ و حرکت و جنبش؛ آبیارى زمین هاى مرده؛ غرّش امواج دریا؛ وزش حیاتبخش بادها؛ ریزش دانههاى زندگى آفرین باران و برف؛ صداى زمزمه آبشارها؛ نغمههاى مرغان؛ زیبایى خیره کننده گلها؛ گردش خون در عروق انسان و طپش قلبها؛ عبور برق آساى اندیشه از لابهلاى پردههاى مغز و.... است.
در تابش غیرمستقیم، ابرها، همانند یک شیشه مات، نور مستقیم خورشید را گرفته و پخش مىکنند. بسیارى از این آثار در نور مات خورشید از پشت ابرها نیز وجود دارد.
هر چند پردههاى ابر، بعضى از آثار آفتاب را مىگیرد ولى قسمت مهمّى از آن همچنان باقى مىماند.
پی نوشت: حکومت جهانى مهدى(ع)، ص: 188 به بعد.
فرآوری: امیر رضا عرب
بخش مهدویت تبیان
نظرات شما عزیزان: